:مقدمه
در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته و در انزوا میخورد و میتراشد. این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد؛ چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزء اتفاقات و پیشآمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی میکنند آن را با لبخند شکاک و تمسخرآمیز تلقی بکنند…
صادق هدایت را بیشتر با «بوف کور» میشناسیم، اثری که ناخودآگاه با نحوه مرگش پیوند میدهیم و خط تلخ آن را نشانی از سرخوردگی و افسردگیاش قلمداد میکنیم؛ افسردگی که سرانجام امانش نداد و منجر به تصمیم برای پایان دادن به زندگیاش شد. برخلاف تمام برداشتهای تلخ و غمآلود از آثار هدایت اما همایون کاتوزیان در کتاب «طنز و طنزینه هدایت» از منظری دیگر آنها را مورد واکاوی قرار میدهد تا به مخاطب بگوید که آثار هدایت دارای باری فراتر از تلخی و سیاهی است. هدایت از نگاه کاتوزیان طناز قهاری است که در آثارش هم وجهه طنز را به خوبی به ثمر رسانده و هم آنچه را که در ادبیات اروپا بدان آیرونی میگویند ـ کمی پیچیدهتر، غیرمستقیمتر و گزندهتر از طنز و در عین حال گاه خندهآور ـ کاتوزیان واژه «طنزینه» را در برابر واژه آیرونی به کار میبرد و معتقد است که آثار هدایت به دو بخش طنز و طنزینه قابل تفکیک است؛ این ویژگی به اعتقاد کاتوزیان برخاسته از هوای سیاسی – اجتماعی است که هدایت در آن تنفس میکرد؛ بستری که به لحاظ نوسانات سیاسی خاص خود شاعرانی طنزپرداز چون عارف، فرخی یزدی و عشقی را پرورید، با اندکی تأخیر نیز داستاننویسی رشد کرد و حسن مقدم با نام مستعار علی نوروز نمایشنامه «جعفرخان از فرنگ برگشته» را نوشت. به تعبیر کاتوزیان این نخستین بار بود که ما در تاریخ کشورمان با نمایشنامهای مواجه میشدیم که بازخورد تفکر سیاسی – اجتماعی نویسنده نسبت به دورهای خاص بود.
زندگی نامه صادق هدایت
صادق هدایت در ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ در تهران به دنیا آمد او از روشنفکران، نویسندگان و مترجمان ایرانی است. عنوان مشهورترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران را به رمان بوف کور وی نسبت دادهاند. این روشنفکر برجسته در دوران زندگی خود علاوه بر داستان نویسی به ترجمه آثاری از نویسندگانی همچون ژان پل سارتر، فرانتس کافکا، آنتون چخوف و و آرتور شنیتسلر و همچنین ترجمه متون کهن ایرانی مانند زند وهومن یسن پرداخته است.صادق هدایت اولین ایرانی است که متونی از زبان پارسی میانه یا پهلوی را به فارسی امروزی ترجمه کرده است.
پدرش هدایت قلیخان و مادرش زیور الملوک نام داشت. جدّ اعلای صادق هدایت، رضاقلیخان هدایت طبرستانی از رجال معروف عصر ناصری و صاحب کتابهایی چون مجمع الفصحا و اجمل التواریخ بود. صادق کوچکترین پسر خانواده بود و دو برادر و دو خواهر بزرگتر از خود و یک خواهر کوچکتر از خود داشت.
تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسهی علمیهی تهران گذراند. در سال ۱۲۹۳ روزنامه دیواری ندای اموات را در مدرسه انتشار داد و دوره متوسطه را در دبیرستان دارالفنون آغاز نمود؛ اما در سال ۱۲۹۵ به خاطر بیماری چشمدرد مدرسه را ترک و در سال ۱۲۹۶ در مدرسهی فرانسویها با نام سنلویی مشغول به تحصیل شد. اولین آشنایی او با ادبیّات جهانی در این مدرسه بود و به کشیش آن مدرسه فارسی درس میداد و کشیش نیز او را با ادبیّات جهانی آشنا میکرد. در همین مدرسه صادق به علوم خفیه و متافیزیک علاقمند شد. ادامه این علاقه باعث شد هدایت نوشتارهایی در این مورد انتشار دهد. در همین سال صادق اولین مقالهی خود را در روزنامهی هفتگی (به مدیریت نصرالله فلسفی) به چاپ رساند و بهعنوان جایزه سه ماه اشتراک مجانی دریافت کرد. همچنین همکاریهایی با مجله ترقی داشت.
صادق در همین دوران گیاهخوار شده بود و تا پایان عمر گیاهخوار باقی ماند. در سال ۱۳۰۳ زمانی که هنوز مشغول تحصیل در مقطع متوسطه بود، یک کتاب کوچک با نام انسان و حیوان، با موضوع مهربانی با حیوانات منتشر کرد و در سال ۱۳۰۶ کتاب فواید گیاهخواری در برلین را به چاپ رساند. صادق هدایت در سال ۱۳۰۲ تصحیحی از رباعیات خیام با نام رباعیات خیام به همراه مقدمهای مفصّل منتشر کرد. در سال ۱۳۰۳ داستان کوتاه «شرح حال یک الاغ هنگام مرگ» را در مجلهٔ وفا، سال دوم، شماره ۶-۵ چاپ شد.
او ۱۳۰۳ از مدرسه سن لویی فارغالتحصیل شد و در همین سال با تقی رضوی آشنا شد. او در سال ۱۳۰۵ با اولین گروه دانشآموزان به بلژیک اعزام شد و تحصیل در رشتهی ریاضیات محض را آغاز کرد. سپس در مجلهی ایرانشهر شمارهی ۱۱ که در آلمان منتشر میشد داستان «مرگ» را به چاپ رسانید و مقالهای به فرانسوی به نام «جادوگری در ایران» در مجلهی لهویل دلیس، شماره ۷۹ نوشت. هدایت از وضع تحصیل و رشتهاش در بلژیک راضی نبود و تصمیم گرفته بود خود را به پاریس که آن زمان مرکز تمدن غرب بود برساند. سرانجام در اسفند ۱۳۰۵ پس از تغییر رشته و دوندگیهای فراوان به پاریس منتقل شد.
در سال ۱۳۰۷ صادق هدایت در رودخانه مارن (فرانسه) اقدام به خودکشی کرد، که سرنشینان یک قایق او را نجات دادند. در همین دوران، در پاریس با دختری به نام ترز دوست بود. اولین نمونههای داستانهای کوتاه هدایت در همان سال خودکشی نافرجامش صورت گرفت. نمایشنامهی داستان کوتاه «مادلن»، زنده به گور و پروین دختر ساسان را در همین دوران نوشته است.
هدایت در سال ۱۳۰۹، بدون به پایان رساندن تحصیلاتش به تهران بازگشت و در بانک ملی مشغول به کار شد. او از وضع کارش راضی نبود. دوستی با حسن قائمیان که پس از مرگ هدایت خود را وقف شناساندن او کرد در بانک ملی اتفاق افتاد. در همین سال نمایشنامهی پروین دختر ساسان و مجموعه داستان زندهبهگور و را در تهران منتشر کرد. هدایت در این سال با بزرگ علوی، مجتبی مینوی و مسعود فرزاد آشنا شد و حلقهی دوستیای بین آنها ایجاد میشود که گروه ربعه نامیده شد.
تشکیل گروه ربعه
در آن دوران گروهی از نویسندگان و ادیبان فاخر شامل کسانی چون عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، محمدتقی بهار، رشید یاسمی، محمد قزوینی و بدیعالزمان فروزانفر بودند که به آنها ادبای سبعه میگفتند و به گفتهی مجتبی مینوی «هر مجله و کتاب و روزنامهای که به فارسی منتشر میشد از آثار قلم آنها خالی نبود.» گروه ربعه این نام را برای دهنکجی به این افراد انتخاب کردند. گفتگو و دیدارهای گروه ربعه در رستورانها و کافههای تهران بود از آن جمله کافه قنادی رز نوار که در حدود سال ۱۳۱۰ پاتوق صادق هدایت و دوستان بهشمار میآمد. بعدها نیز افراد دیگری مانند نیما یوشیج، عبدالحسین نوشین، پرویز ناتل خانلری و غلامحسین مینباشیان به گروه ربعه اضافه شدند. این گروه به فعالیتهای ادبی و فرهنگی پرداختند و آثاری چند در این سالها با همکاری همدیگر انتشار دادند.
سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۴ برای هدایت دورانی پربار محسوب میشود و آثار تحقیقی و داستانی بسیاری انتشار داد. از جمله این آثار میتوان به مجموعه انیران اشاره کرد که شامل سه داستان «حمله مغول» از صادق هدایت، «فتح اسکندر» از ش. پرتو و «هجوم اعراب» از بزرگ علوی میباشد. این کتاب به ذبیح بهروز تقدیم شدهاست.
مجموعهٔ داستانهای کوتاه سایهروشن (حاوی ۷ داستان)، نمایشنامهٔ مازیار با مقدمهٔ مینوی، کتاب مستطاب وغوغ ساهاب با همکاری مسعود فرزاد. (این کتاب در سال ۱۳۱۳ به چاپ رسید و در سال ۱۳۱۴ هدایت به خاطر آن به نظمیهٔ تهران احضار شد این شکایت از طرف مستقیمِ علی اصغر حکمت وزیرِ معارفِ وقت تنظیم شده بود و اینگونه صادق هدایت از اولین ممنوعالقلمهای تاریخِ سانسورِ ایران شد. مجموعه داستانهای کوتاه سه قطره خون و چندین داستان کوتاه دیگر نظیر «گرداب»، «دون ژوان کرج»، «مردی که نفسش را کشت»، «صورتکها»، «چنگال»، «لاله»، «آفرینگان»، «طلب آمرزش»، «محلل»، «مردهخورها»، «عروسک پشت پرده»، چاپ نخست «علویه خانم» و همچنین سفرنامهٔ «اصفهان نصف جهان»، در این دوران به چاپ رسید.
سفر صادق هدایت به هندوستان
در سال ۱۳۱۵ هدایت به همراه شین پرتو به هند رفت. در هند به فراگیری زبان پهلوی نزد دانشمند پارسی بهرام گور انکلساریا پرداخت و کارنامهی اردشیر بابکان را در هند از پهلوی به فارسی ترجمه کرد.
در طی اقامت خود در بمبئی اثر معروف خود بوف کور راکه در پاریس نوشته بود، پس از اندکی دگرگونی با دست بر روی کاغذ استنسیل نوشته، بهصورت پلیکپی در پنجاه نسخه انتشار داد و برای دوستان خود فرستاد؛ در نسخهی پلیکپی که از بوف کور در هند انتشار داد نوشته بود که چاپ اثر در ایران ممنوع است. علاوه بر اینها هدایت دو داستان “Lunatique” و “Sampingue”. به زبان فرانسوی را در هند به چاپ رساند.
هدایت پس از سفر به هند بهشدت در مضیقه مالی قرار داشته و خرج زندگیاش را ش. پرتو تقبل کرده بود، همین فقر و شکست از بیاعتنایی جامعه سبب شد هدایت روی به طنزنویسی بیاورد.
هدایت در سال ۱۳۱۶ از هند به تهران بازگشت و دوباره در بانک ملی مشغول به کار شد. سال بعد از بانک ملی استعفا داد و در وزارت فرهنگ استخدام شد. او تا سال ۱۳۲۰ که متفقین ایران را اشغال کردند به فعالیتهای ادبی پرداخت و چندین داستان و مقاله انتشار داد. کارنامهی اردشیر بابکان را در مجلهی موسیقی و گجسته ابالیش (ترجمه از متن پهلوی) را جداگانه (در انتشارات ابن سینا) چاپ کرد. با وجود این بوف کور همچنان در ایران منتشر نشده بود.
دوران اشغال ایران توسط متفقین
در سال ۱۳۲۱ مجموعهی سگ ولگرد را انتشار داد، ترجمههایی از شهرستانهای ایران گزارش گمانشکن و یادگار جاماسپ از پهلوی به فارسی صورت داد. بعد از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴ و پایان جنگ جهانی دوم انتقادهای اجتماعی صادق هدایت شدت میگیرد. داستان بلند حاجیآقا داستان کوتاه «آب زندگی» و مجموعهٔ ولنگاری که همه مضامین اجتماعی دارند در این دوران به چاپ رسیدند. علاوه بر این فعالیتها هدایت به نوشتن مقالههای نقد ادبی و ترجمهٔ آثاری از کافکا نیز پرداخت و در نشریههای مختلف به چاپ رساند. چند اثر دیگر پهلوی را هم ترجمه کرد. در سال ۱۳۲۴ هدایت سفری به تاشکند داشت و در انجمن فرهنگی ایران و شوروی از او تقدیر شد.
پس از پایان جنگ و پیشآمدن مسائل کردستان و آذربایجان هدایت از تودهایها هم سرخورده شد و بیش از پیش به شرایط بدبین شد. در سال ۱۳۲۶ به نوشتن توپ مرواری پرداخت اما این اثر تا پس از مرگش به چاپ نرسید. معروفترین نام مستعار او که توپ مرواری هم تحت آن منتشر شد هادی صداقت است.
در ۱۳۲۷ مقالهی «پیام کافکا» بهصورت مقدمهای بر کتاب گروه محکومین نوشتهی کافکا و ترجمه حسن قائمیان نوشت. در سال ۱۳۲۹ با همکاری حسن قائمیان داستان «مسخ» کافکا را ترجمه کرد و در مجلهی سخن انتشار داد. در ۱۲ آذر همان سال با گرفتن گواهی پزشکی (برای اخذ روادید) و فروختن کتابهایش به فرانسه رفت. در طول اقامت در فرانسه سفری به هامبورگ داشت و نیز سعی کرد به لندن برود که موفق نشد. سرانجام در ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ در آپارتمان اجارهایاش در خیابان شامپیونه، واقع در پاریس با گاز خودکشی کرد. او نخستین نویسنده و ادیب ایرانی محسوب میشود که خودکشی کرده است. وی چند روز قبل از انتحار بسیاری از داستانهای چاپنشدهاش را نابود کرده بود. هدایت را در قبرستان پرلاشز به خاک سپردند. مراسم خاکسپاریاش با حضور عدهای قلیل از ایرانیان و فرانسویان برگزار شد. همچنین طراح سنگ مقبره صادق هدایت، علی سردار افخمی معمار ایرانی است.
ویژگیهای محتوایی و ساختاری آثار صادق هدایت
– هدایت در نویسندگان پس از خود تأثیر ژرفی بر جای گذاشت.
– توصیفات هدایت رئالیستی، دقیق و واقعبینانه است.
– تصویرها و توصیفات و شخصیتها و چهرههای داستانهای او اغلب رنگ ملی دارند. نثر هدایت ساده و بیپیرایه و عاری از دشوارنویسیست.
– او به جنبههای روانی و درونی چهرهها و اشخاص داستانی خود میاندیشید، ضمن آنکه از وصف ظاهر آنها نیز درنمیماند.
– هدایت از زبان و فرهنگ مردم به خوبی و در حد اعجاز بهره میگیرد و همین مایهٔ غنای داستانهایش میشود.
– طنز قوی و مؤثر و انتقادی هدایت در سرتاسر آثار داستانی و تحقیقی وی سایه افکندهاست.
– درونمایهٔ اغلب داستانهای هدایت، مرگاندیشی، انتقاد از جامعهٔ تحت استبداد و نفی خرافهپرستی است.
طنز قوی و مؤثر و انتقادی هدایت در سرتاسر آثار داستانی و تحقیقی وی سایه افکندهاست.
– برخی از داستانهای هدایت، انعکاس مسائل روحی و روانی خود نویسنده است.
آثار صادق هدایت داستان
زنده به گور
توپ مرواری
سه قطره خون
سگ ولگرد
علویه خانم
وغوغ ساهاب
حاجیآقا
سایهروشن
بوف کور
ولنگاری
ترجمه آثار خارجی
مسخ اثر فرانتس کافکا
کور و برادرش اثر آرتور شنیتسلر
دیوار اثر ژان پل سارتر
تمشک تیغدار اثر آنتون چخوف
جلو قانون اثر فرانتس کافکا
کلاغ پیر اثر الکساندر لانژ کیلاند نویسنده نروژی
مرداب حبشه اثر گاستون شرو نویسنده فرانسوی
گروه محکومین اثر فرانتس کافکا
گراکوس شکارچی اثر فرانتس کافکا
ترجمه فارسی میانه
زند وُهومَن
شهرستانهای ایران
یادگار جاماسب
گُجسته اَبالِش
کارنامه اردشیر بابکان
گزارش گمان شکن
نمایشنامه
افسانه آفرینش
پروین دختر ساسان
مازیا
تحقیق
ترانههای خیام
رباعیات خیام
نیرنگستان
فواید گیاهخواری
فولکور یا فرهنگ توده
انسان و حیوان
سفرنامه
اصفهان نصف جهان
Professor Siavosh Kaviani was born in 1961 in Tehran. He had a professorship. He holds a Ph.D. in Software Engineering from the QL University of Software Development Methodology and an honorary Ph.D. from the University of Chelsea.
-
siavosh kavianihttps://ksra.eu/author/ksadmin/
-
siavosh kavianihttps://ksra.eu/author/ksadmin/
-
siavosh kavianihttps://ksra.eu/author/ksadmin/
-
siavosh kavianihttps://ksra.eu/author/ksadmin/
Afsaneh(Aram) Moradi
She was born in Sanandaj, Iran. After obtaining her LL.B in law and B.A in Persian literature, she did her M.A in Persian literature. Also, Ms. Moradi has been certified in teaching Persian to non-native speakers.
and Occupation: University professor.
Scientific and research activities:
- The head of the White Justice magazine
- Author of academic sourcebooks:
* The book Rahavard Parsi
* the book types of writing in public relations, media and ...
* the book New reporting
*Dictate (children's education book)
-
Afsaneh (Aram) Moradihttps://ksra.eu/author/afsaneh_moradi/
-
Afsaneh (Aram) Moradihttps://ksra.eu/author/afsaneh_moradi/
-
Afsaneh (Aram) Moradihttps://ksra.eu/author/afsaneh_moradi/
-
Afsaneh (Aram) Moradihttps://ksra.eu/author/afsaneh_moradi/